عكاسی و مسیرهای تازه آن برای ارتباطات

Moscow-Domes-of-Churches-in-the-Kremlin-min_7_11zon

آیا عكاسی دارای رسالتی به نام ( حقیقت محض ) است ؟

اعتقاد به اصل عكاسی ، دارای اعتباری است كه مستقیما شرح میكند ، چرا با نگاه به عكسهای كسانی كه دیگر زنده نیستند ، یا بناهائی كه از میان رفته اند ، احساس اندوه می كنیم ، زیرا نه كلمات و نه واضح ترین نقاشی ها نمی توانند یك لحظه از زمان از دست رفته را ، به قدرتمندی و كامل بودن یك عكس خوب ، فراخوانند .

عكاسی در قرن بیستم از رسالتی برخوردار می شود كه در آن می كوشد ، صادقانه و بی طرفانه ، پیرامون خویش را ثبت كند ، و حقیقت جاری در جهان را برای عموم به نمایش بگذارد ، این مسئولیت و ژانر موثر در عكاسی بیشتر برای نشان دادن مردم محروم ، جنگ زده ، فقر و نابسامانی شهرهای بزرگ در حال توسعه ، شكل گرفت ، در بعضی موارد ، عكاسی ، طبیعت و نقاط جغرافیائی نادیده شده را ثبت و تكثیر كرد ، آنرا برای عموم به نمایش درآورد و به اقصی نقاط دنیا برد ، و بدین سان خاورمیانه ، سرزمین های غربی ، آفریقا و جزایر دورافتاده را به یكدیگر شناساند ؛ دیدگاهی كه عكاسی از خود ارائه می داد ، نا خود آگاه دارای خبر و حاوی مفاهیمی چون انتقال حقیقتگرائی محض نیز می شد كه روند سبكشناختی همیشه در جریان  ، هنر و زیبائی شناختی اش را به جوهره این حقیقتگرائی سوق می داد ، معماران با آسمانخراش هائی كه پی در پی می ساختند ، عظمت اسكلت های فولادین را می ستودند و دیگر ساختمان هائی با مرمر های تراشیده شده اعتبار و ستایشگران پیشین را نداشتند ، مرمر تراشیده شده برای بافت و رگه های موجود در خود تحسین میشد و دیگر از آن برای نشان دادن نرمی پوست یا لطافت پارچه ، به كار گرفته نمیشد.

پدیده عكاسی ، نقاشان پیشرو را به رهایی رساند ، دیگر شبیه سازی از طبیعت دغدغه ای محسوب نمیشد كه تا زمان فراگیری عكاسی ، بر هنر احاطه داشت ، زیبائی شناسی جدیدی مبتنی بر مشخصات و ویژگی های رسانه ای به تكوین می رسید و شعاری با مضمون اینكه ( فرم از كاركرد پیروی می كند ) را در اذهان جای داد .

پدیده عكاسی ، پس از اینكه در دسترس عموم مردم و هنرمندان قرار گرفت ، دو طیف از هواداران خود را در بر گرفت ، اول گروهی بودند كه با استفاده از لنز و دوربین می كوشیدند با نقاشان رقابت كنند و دوم گروهی كه به سادگی و مستقیما از عكاسی بهره میبردند و برای ثبت دنیای اطراف خود عكاسی میكردند .

در سال 1861 یك منتقد در مقاله ای به نام ( درباره عكاسی هنری ) نوشت : تا كنون اصولا عكاسی با بازنمائی واقعیت راضی بوده است ، آیا این قلمرو نمی تواند گسترش یابد ؟ و آیا این اشتیاق را ندارد كه تصویر كردن زیبائی بپردازد و جهان های ندیده را مكشوف كند ؟ وی عكاسان را تشویق میكرد كه تصاویری را خلق كنند كه هدفشان تنها سرگرم كردن نباشد بلكه آموختن ، پالودن و تجلیل كردن باشد .

توانائی این رسانه در عرضه كردن بینهایت از جزئیات و ثبت پاره ای از واقعیت كه خود عكاس نیز گاهی از شدت و كثرت آن تا مرحله نوردهی و بازتولید بی اطلاع می بود ، به گنجینه ای بدل شد كه یادداشت های تصویری را در تعداد تقریبا بی نهایت برای مردم به ارمغان می آورد و از هرچیزی كه تا آن روز شناخته شده بود ، پیشی می گرفت .  عكاسان آن روز طبیعت بكر و مكان های نا مكشوف را برای مردم یادآوری و ارزنده می كردند و آخرین دستاوردهای معماری و مهندسی ، سازه ها و دستافریده های انسان را برای تاریخ ثبت می كردند .

Photography-in-the-eighteenth-century-min_37_11zon
عکاسی از تاج محل در قرن نوزدهم

بودلر منتقد و سخنگوی هنری قرن نوزدهم از این كاركرد و كمك عكاسی حمایت می كرد و در مقاله ای در فصلنامه لندن كه مورد ستایش لیدی الیزابت ایست لیك نیز قرار گرفت اینطور نوشت : ( برای هر آنچه كه به اصطلاح ( هنر ) تا به اینجا ابزار آن بوده است و نه هدف آن عكاسی ماموری توانمند است . عكاسی شاهد قسم خورده ی هر آن چیزی است كه در مقابل دیدنش قرار می گیرد . ثبت خطاناپذیر آ ن در خدمت مكانیك ، مهندسی ، زمین شناسی و تاریخ طبیعی چیست جز حقایقی از سرسخت ترین و ارزشمندترین نوع آن ؟ حقایقی كه نه در حوزه هنر و نه در حوزه توصیف جای نمی گیرند ، بلكه شكلی جدیدند از ارتباط بین انسانها با انسانها – نه نامه ، نه پیام و نه تصویر است . چه چیز می تواند فاصله بین آنها را تمام و كمال پر كند ؟

میدان جنگ، برای یك هنرمند، نقاش، تاریخ شناس یا عكاس، منظره زیبائیست!

چهره برجسته عكاس جنگ راجر فنتون ( 1819-1869) زاده روچدیل انگلستان ، به عنوان اولین چهره ای شناخته می شود كه از جنگ پوشش همه جانبه به عمل آورد ، پدیده خانمانسوزی كه ندای آن همواره وحشت و كنجكاوی در برداشت ،  این چهره انگلیسی كه از رشته حقوق به عكاسی روی اورد ابتدا آماتور بود و بعدها به متخصصی فعال بدل شد ، راجر فنتون نخستین مجموعه اش كالوتیپ هائی بودند كه همراه دوستش چارلز وینیولز مهندس عمرانی برای ساخت یك پل در روسیه كه به تازگی احداث شده بود ، مهیا شد . وی به سرعت به عنوان بنیان گذار اصلی انجمن عكاسان لندن نام گرفت و شهرت بسیاری برای عكس های معماری پرجزئیات و همچنین مطالعات اش بر چیدمان های به دقت تركیب بندی شده داشت ، مجموعه عكس های او در روسیه ، چیزی بیشتر از اسنادی جذاب از روسیه است ، نشان دهنده  بكارگیری نخستین ذوق استثنائی و آرایش در تركیب بندی و رنگمایه هاست .

راجر فنتون پس از اندكی به درخواست ملكه ویكتوریا به عنوان عكاس به كاخ سلطنتی راه یافت و عكاس رسمی موزه بریتانیا شد و صدها عكس چاپ شده از دست ساخته ها و آثار هنری موجود در آن مجموعه تهیه كرد ، كیفیت بالای عكس هایش توماس اگینو و پسر بنگاه فروش عكس ، را واداشت وی را مامور عكاسی از صحنه جنگ كریمه كند .

راجر فنتون در دهه 1850 ، زمانی كه فن عكاسی در اختیار كامل قرار گرفت ، كارش نیز رونق یافت ، از عكس های جنگ كریمه كه در آن فرانسه و انگلستان ، با كمك متحدانش توانست روسیه را شكست دهد ، تنها اندكی باقی مانده است ، او به بیش از هر عكاس دیگری به ( عصر طلائی عكاسی ) تجسمی عینی داد و به آن مشروعیت بخشید ، در كارهای متنوعی كه انجام داد و موضوعاتی كه بدانها پرداخت ، عكس هائی كه دارای محوریت معماری بودند ، از همگی موفق تر بودند .

عكاسی تصویر گرائی ( پیكتو رئالیسم )، قطب مخالف عكاسی مستند

چگونه دستكاری در عكس ها در جهت نشان دادن خلاقیت ها به توسعه و ارتباط با دنیای مدرن مدد می رساند؟

در سبك عكاسی تصویرگرا ، ساخت و سازی مبتنی بر زیبائی شناختی اجرا می شود كه از اصل عكاسی مستند ، دور می شود ، واژه های عكاسی پیكتورئالیستی – تصویرگرا – تصویرگری ، برای عكاسانی  به كار می رود كه به كیفیات هنری بیش از واقعیت استنادی ، ارزش قائل می شوند ؛ برای مثال ، محله ای فقیرنشین را در نظر بگیریم كه افراد بیرون از خانه ای محقر در حال انجام كاری هستند ، اگر عكاس مستند بخواهد عكسی از این محل تهیه كند ، احتمالا این عكس را طوری ثبت می كند كه اوضاع بد مسكن ، و بی بضاعتی كاملا مشخص شود ، اما یك عكاس تصویرگرا ، اول از همه افراد را در كنار هم فرا می خواند ، شاید با استفاده از یك لنز فوكوس نرم بر دوربین منتظر یك وقتی از روز بنشیند كه نوری تابناك داشته باشد و با یك تركیب بندی دلنشین با پس زمینه یك خانه ساده ، عكسی تصویرگرا از یك خانه را روایت كند .

در سال 1866 پیتر هنری امرسون یك مقاله با عنوان ( عكاسی ، هنری پیكتوریال ) انتشار داد و جنبش عكاسی پیكتوریالیسم را متولد ساخت و با مقایسه شباهت های عكاسی و نقاشی به آن مشروعیت بخشید .

عكاسی تصویرگرا در بریتانیا آغاز به شكل گرفتن كرد و به سرعت در اروپا و آمریكا طرفداران خود را پیدا كرد ، عكاسی تصویرگرا در بریتانیا در سال های 1880 تا 1890 مركز نظریات جدید گشت و عكاسان آماتور و هم سلیقه را به گروه های منشعب ، حركت داد ، نمایشگاه های عكاسی به صورت یك میدان منازعه درآمدند كه كه در آن منتقدان به مباحثه و منازعه می پرداختند و سرانجام در خلال سال های 1920 -1930 ، یك نگرش جدید به نام ( عكاسی صریح ) به وجود آورد و منجر به یكنواخت شدن و ضعیف شدن عكاسی تصویرگرا شد.

اینكه عكاسی یك ثبت مكانیكی برای تصاویر بود همواره حساسیت ایجاد می كرد و عكاسان برای ایجاد محتوا و سبك تلاش می كردند خود را به عنوان هنرمند بشناسانند ، در نیمه دوم قرن نوزدهم ، عكاسان به نمایش احساسات و رومانتیك بودن مضامین خود روی آوردند و برای بیان عاطفه و ( دراماتیك – نمایشی )، اغلب با درون مایه ( تم ) موضوعاتی از تاریخ و ادبیات را برمیگزیدند و با سبك پیش رافائلی كه اغلب فرهنگستانهای بریتانیا به آن می پرداختند ، همسو می شدند .

درون مایه های والا ، شاعرانه و مذهبی انتخاب می شدند و برای تشكیل فضاهای احساسی از ریزه كاری های نقاشی به روش مشابه نقاشان قبل از رنسانس عمل می كردند .

منتقدان هنری در آن دوران در نمایشگاه های عكاسی ، عكس را با نقاشی مقایسه می كردند و عكاسان را از ثبت لحظه ای از زندگی برحذر می داشتند و توصیه آنان این بود كه اگر مایل هستند عكاسی به عنوان یك هنر والا پذیرفته شود باید بر حقیقت زشت سرپوش بگذارند و و موضوعات زیبا را انتخاب كنند .

عکس فروشگاه راه آهن قدیمی
اثر راجر فنتون

آدم ها با لباس های خاص پوشانده می شدند و در یك چیدمان هنرمندانه حالت می گرفتند و با تركیببندی مبتنی بر اصول زیبائی شناختی ، با جزئیات و دقتی كه عكس می توانست نشان دهد ، تصویرشان ثبت میشد . ( پرده كشف مسیح در معبد – دبلیو هولمن هانت 1854- 1860 كه درون مایه احساسی با جزئیات نقاشی شده دارد )

بدین صورت عكاسی تصویرگرا بر پایه داستانهای گاه مصنوع در تاریخ و سنت ، همچون سال های اولیه پیدایش سینما و تلویزیون ،كاركردی روایت گونه می گیرد و بهترین گزینش برای عكاسان ،  وقایع حاوی معانی اخلاقی ازكتاب مقدس ، یا روایت تصویری از جمله های چشمگیر از شاعرانی همچون تنسیون یا لانگفلو می شود كه در مقابل چشمان مردم با جزئیات پرداخته میشدند و برای قشر درس نخوانده جامعه ، بسیار چشمگیر و در خور توجه محسوب می شدند . عكاسی تصویرگرا توانست با تلاش برای جداسازی و آشكار نمودن جوهره ی عكس ، ویژگی و هویت خود را نشان دهد و چون آیینه ای تحولات هنر مدرن در كوبیسم را منعكس كند ، در عكاسی تصویرگرا ، ابعاد نادیده تصویر روشن می شوند ، اشیاء  ایزوله می شوند و تركیب دیدگاه های چند گانه در تصویر بازتابیده می شوند  .


⇐آموزش اصولی دوره عکاسی پایه⇒


نوگرایی جنبشهای عكاسی در قرن بیستم با كدامین ارزش ها همسو میشود و چگونه مستقل میشود ؟

در دو دهه اولیه قرن بیستم كه سالهای ملتهب و نا بسامان اروپا محسوب می شوند ، جهان عكاسی نیز متغیر می گردد ، عكاسان سنت های پیشین را در هم میشكنند و زمان پیدائی ، عكاسی با حركت های نوگرایانه فرا می رسد ، همچون نقاشی ، معماری ، موسیقی و ادبیات كه به ارزش های نوین می پیوستند و چهارچوب ها را در هم فرو می ریختند ، عكاسی نیز تاكیدی مداوم بر تجربه و استفاده از مواد و روش های نوین داشت .

دیگر نظریه قالب های طلائی برای ترسیم نقاشی ها به پایان رسیده بود و هر تناسب و غیر متعادل بودن در دیدگاه های ترسیم واقعیت بر پرده های نقاشی ، به نوعی نو اندیشی و ناهمگن گرایی چون دادائیسم منتهی میشد ، كوبیست ها ، با ارزش حجمگرائی و چند سویه بینی ، مرزهای زیبایی شناسی در نقاشی را جا به جا كرده بودند و سورئالیست ها ، واقعیت محض جاری را فراتر از آنچه كه متداول بود ، به روی پرده می كشیدند و با رویا و كابوس ، واقعی تر می كردند .

در نمایشگاهی كه از آثار سزان ، ماتیس و مارسل دوشان در سال 1913 در نیویورك بر پا شد ، بسیاری از آمریكائی ها در یافتند كه اروپائیان تا چه اندازه پیش رفته اند و این در مقایسه با نمایشگاه كوچك 291 آلفرد استیگلیتز عكاس پیشرو ، حجم بسیاری از هیجانات و خصمانه نگریستن به پیرامون را در بر داشت ، استیگلیتز عكاس نوگرای آمریكائی ( 1864-1946) ، پایه گذار عكاسی جدائی طلب و عكاسی صریح بود ، او كه در اوایل كار حرفه ای خود در عكاسی ، به ایجاد روایت و حكایت در عكس هایش بر گرفته از داستان های عامه پسند روی آورده بود ، به یكباره به جنبشی پیوست كه در آن میخواست تلقی خود از عكس را نشان دهد و در این راه به نیرویی فزاینده دست یافت .

عكاسی در 1930 به دو شاخه متفاوت نوگرا منشعب شد ، یكی رواج انتزاع ( آبستره ) – اشكال و نقوش گرافیكی – با محوریت اصلی در آلمان ، دیگری گسترش عكاسی صریح ،با بهره برداری از توان عكاسی در ثبت جزئیات دقت و وضوح و طیف درجه جهت تقویت واقعگرائی و انتخاب موضوعاتی كه قبلا معمولی و پیش افتاده محسوب می گشتند . این پیشرفت در آمریكا و آلمان گرایشاتی به همراه داشت كه هردو مایل به ارائه هیجان ، و امكانات پیشرو در عكاسی بودند و با تكامل عكاسی نوگرا كار بیان احساسات فاخر و زیبایی پردازی ، پس زده شد و عكاسی مدرن از آن رویگردان شد .

دادائیست ها كه در آثارشان از تلفیق عكس بریده شده و دوباره متصل شده با نقاشی بهره میبردند همچون اثر معروف دوشان ( فرود برهنه از پلكان ) به نوعی ضدهنر ، ضد منطق ، و به قصد خشمگین شدن برآمدند و ارزش های پیشین را طرد كردند و فوتوریست ها در ستایش ماشین آثاری قطعه قطعه شده بر یك خط سیالی را بر خطوط قدرت مبتنی می ساختند ، عالم هنر مدرن كه در خلال سال های جنگ جهانی اول قدرت میافت همچون پسامدهای پس از جنگ ، زندگی پیشین را همچون زائده ای می نگریست و آن را طرد می كرد . من ری و لاسلو موهلی ناجی از پیشگامان عكاسی مدرن بودند كه همچون استیگلیتز اشكال مختلف جلوه های عكاسی را ابداع نمودند . ریوگرافی ، نورنگاری و سولاریزه كردن از تجربه های شگرفی بود كه این عكاسان برای توسعه انتزاعگری و استفاده عكاسی در تبلیغات از آن بهره بردند .

دیدگاهتان را بنویسید

ورود | ثبت نام
شماره موبایل یا پست الکترونیک خود را وارد کنید
برگشت
کد تایید را وارد کنید
کد تایید برای شماره موبایل شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد تا دیگر
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
درخواست بازیابی رمز عبور
لطفاً پست الکترونیک یا موبایل خود را وارد نمایید
برگشت
کد تایید را وارد کنید
کد تایید برای شماره موبایل شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد تا دیگر
ایمیل بازیابی ارسال شد!
لطفاً به صندوق الکترونیکی خود مراجعه کرده و بر روی لینک ارسال شده کلیک نمایید.
تغییر رمز عبور
یک رمز عبور برای اکانت خود تنظیم کنید
تغییر رمز با موفقیت انجام شد
واتس اپتلفن